رنج حسین(ع)
 
درباره وبلاگ


هیچیم و چیزی کم ما نیستیم از اهل این عالم که می بینید وز اهل عالم های دیگر هم.ا یعنی چه؟ پس اهل کجا هستیم؟ از اهل عالم هیچیم و چیزی کم غم نیز چون شادی برای خود خدایی ،عالمی دارد پس زنده باش مثل شادی غم ما دوستدار سایه های تیره هم هستیم و مثل عاشق مثل پروانه اهل نماز شعله و شبنم اما هیچیم و چیزی کم رفتم فراز بام خانه ، سخت لازم بود شب بود و مظلم بود و ظالم بود آنجا چراغ افروختم،اطراف روشن شد و پشه ها و سوسکها بسیار دیدم که اینک روشنایی خرده خواهد شد کشتم اسیر بی مروت زرده خواهد شد باغ شبم افسرده چون خون مرده خواهد شد خاموش کردم روشنایی را و پشه ها و سوسکها رفتند غم رفت ، شادی رفت و هول و حسرت ترک من گفتند ... از بام پایین آمدم آرام همراه با مشتی غم و شادی وبا گروهی زخم ها و عده ای مرهم گفتیم بنشینم نزدیک سالی مهلتش یک دم مثل ظهور اولین پرتو مثل غروب آخرین عیسای بن مریم مثل نگاه غمگنانه ما مثل بچه آدم آنگه نشستیم و بی خوبی خوب فهمیدیم باز آن چراغ روز و شب خامش تر از تاریک هیچیم و چیزی کم. ایمیل نشریه: hich.urmiauni@yahoo.com hich.urmiauni@gmail.com
آخرین مطالب
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 11
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 32
بازدید ماه : 32
بازدید کل : 25275
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 76
تعداد آنلاین : 1

نشریه ی دانشجویی هیچ
ما از عالم هیچیم و چیزی کم




دیروز،حسین(ع) را به ضرب تیغ و سنگ آزردند

و چندی پیش،عیسی(ع)گفت:خدایا اینان را ببخش.

چندی پیش،بر سر عیسی(ع)تاج خار نهادند و در کوچه ها به راهش انداختند

و دیروز حسین(ع)گفت:کجاست یاری کننده ای که مرا یاری کند!

دروز،آری همین دیروز،خورشید پیکر حسین(ع)بر بلندای نیزه بود

و چندی پیش،عیسی(ع)گفت اینان نمیدانند چه میکنند.

چندی پیش،آری چندی پیش،صلیب،عیسی(ع) را بر بلندای آسمان کشید

و دیروز حسین(ع)گفت:....پس آزاده باشید.

و امرز،زیر چکمه ی اندیشه هایمان پیکر مظلومان را له میکنیم،سرهایشان را بر نیزه ی نادانی می افرازیم و کف مهربانان را ،با میخ های اعمالمان بر صلیب خودخواهی میکوبیم،

و خود بر مصائب مسیح(ع) و حسین(ع) میگرییم.

ای عیسی ناصری(ع)!

به خود ببال که در جهل ما نبودی

ور نه تورا نیز چون حسین(ع)

مسلمانان بر صلیب میکشیدند.

(جبران خلیل جبران)

 

                                                                   -سعیده یادگار-



نظرات شما عزیزان:

یک هم وطن
ساعت19:25---12 خرداد 1391
حسین بیشتر از آب تشنه لبیک بود.افسوس که به جای افکارش زخم های تنش را نشانمان دادند و بزر گترین دردش را بی آبی نامیدند.در حیرتم از مردمی که خود اسیرند و در بندند و بر حسینی می گریند که آزاد زیست.حسین مرثیه نمیخواست.حسین حماسه میخواست.حسین یاران مرثیه خوان نمی خواست.حسین یاران حماسه ساز می خواست.حماسه سازانی نه فقط با شور.حماسه سازانی که شور و شعور را با هم داشتند و امروز اگر خود را شیعه حسین می دانیم باید شور و شعور را با هم داشته باشیم.علی و حسین حقیقتی بر گونه اساطیر هستند و فاطمه فاطمه است و پیروان علی و حسین رنج ها باید کشند تا ظهور مسیحای موعود.مرسی.متن زیبایی بود

حميد
ساعت17:09---15 ارديبهشت 1391
خوب بود مرسي

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 12:17 ::  نويسنده : admin